دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 3455
تعداد نوشته ها : 4
تعداد نظرات : 1
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
پرسشهایی پیرامون اثبات وجود امام مهدی علیه السلام




پایگاه اطلاع رسانی مهدویت

پرسش: آیا دلایل علمی که با قوانین فیزیک مطابقت داشته باشد برای اثبات مهدویت داریم توضیح دهید ؟

پاسخ: منظور شما از مدرک علمی مطابق با قوانین فیزیک برای مهدویت، مبهم و نامفهوم است.
مدرک مهدویت شیعه به اصل اسلام و خاتمیت پیامبر گرامی و دین او برمی گردد و این ارتباطی با بحث فیزیک ندارد. وقتی شما با مدرک و دلیل قطعی پذیرفتید که اسلام دین آسمانی بوده و برای مردم سراسر جهان تا آخر عمر دنیا نازل شده است وبا آمدن آن شرایع گذشته نسخ شده است، پس پیامهای آن را نیز ـ که مطابق با عقل می باشد ـ باید پذیرفت و از جمله آنها ظهور امام مهدی(علیه السلام) به عنوان دوازدهمین پیشوا است.
گفتنی است این که مصلح از مسلمانان و پیشوای آنان باشد امری معقول و طبیعی است و اگر غیر از این بود جای سؤال داشت. زیرا وقتی دین اسلام کامل ترین دین بوده و فقط توسط آن، بشر در حال رشد و ترقی میتواند به سعادت برسد طبیعی است که پیشوای چنین دینی نیز به عنوان مصلح و منجی باشد. زیرا او با ظهورش، می خواهد این دین کامل را در زندگی فردی و اجتماعی مردم جاری کند. آیا معقول است که مصلح از دینی باشد که دوره آن گذشته و معارف و قوانین آن جوابگوی بشر امروزی نیست؟

پرسش: به نظر شما آثار اعقاد به مهدویت چیست ؟

پاسخ: آثار فردی:

1. ایجاد و تقویت و استحکام اعتقاد به توحید و عدل الهی؛ ایجاد عدالت کامل و رفع هرگونه ظلم در جهان می‌تواند اعتقاد به توحید و اجرای عدالت را که از اسول اعتقادی دین اسلام و سایر ادیان الهی است، به اثبات برساند و باعث اعتقاد فردی می‌شود؛
2. ایجاد امید به زندگی و صبر در مقابل ناملایمات به خاطر فردای روشن؛
3. ایجاد حرکت مضاعف و شور و نشاط بیشتر در مسیر زندگی فردی؛
4. ارتباط معنوی دائم با احساس حضور امام معصومی که ناظر بر اعمال انسان است؛
5. رشد و تکامل تربیتی در اخلاق و رفتار و سایر شئون زندگی؛
6. تقویت بعد عبادی به وسیله ارتباط معنوی با امام زمان(علیه السلام) از طریق نماز امام زمان(علیه السلام) و دعای عهد و دعای فرج و امثال این ادعیه که باعث رشد عبودیت فرد خواهد شد.

آثار اجتماعی:

این بخش در سه فصل مورد تحقیق و بررسی قرار می‌گیرد:
فصل اول: آثار اجتماعی ـ دینی
فصل دوم: آثار اجتماعی ـ تربیتی
فصل سوم: آثار اجتماعی ـ سیاسی
الف. آثار اجتماعی ـ دینی (رفتار‌های دینی جمعی):
1. مراسم نیمه شعبان و ایجاد شور و نشاط دینی در بین افراد جامعه: اینگونه مراسم لزوم اجرای عدالت را به افراد یادآوری کرده و شوق امید و انتظار فرج را به صورت فرهنگ عمومی در می‌آورد.
2. برگزاری مجالس دعا: دعای ندبه، آل یاسین، جامعه کبیره و سایر دعاهای مربوط به امام زمان(علیه السلام).
3. توجه به مکان‌های منسوب به حضرت مهدی(علیه السلام): مسجد جمکران و مسجد امام حسن عسکری(علیه السلام) در قم و مسجد سهله در کوفه و شهر مکه و صحرای عرفات توجه به این مکان‌ها محبت و اعتقاد به خدا را تقویت کرده، انسان‌ها را به سوی عبادت و توجه ویژه به معنویات سوق می‌دهد.
4. صدقه دادن برای سلامتی امام زمان(علیه السلام): این رفتار فردی علاوه بر ایجاد روحیه امام دوستی، ولایت و توجه به محبوب و ثواب عبادی، باعث یک نوع رفتار اجتماعی و ایجاد روحیه نوع دوستی و کمک به دفع فقر در جامعه نیز خواهد شد.
ب. آثار اجتماعی ـ تربیتی:
1. روحیه انتظار: انتظار افراد جامعه، برای تحقق هدفی والا و واقعی یعنی برقراری عدالت واقعی در همه ابعاد، می‌تواند موتور حرکتی برای پیشرفت جامعه به سوی ایجاد مؤلفه‌های عدالت شود.
2. امید به آینده‌ای روشن: جامعه‌ای که معتقد به مهدویت است هیچ گاه دچار سردرگمی سیاسی و انحطاط فرهنگی نخواهد شد. امید به هدفی مقدس و دست یافتنی، انسان را به سوی طرح و برنامه برای سعادت و پیشرفت و تلاش برای تحقق و اجرای آن برنامه حرکت می‌دهد.
ج. آثار اجتماعی ـ‌ سیاسی:
جامعه‌ای که معتقد به مهدویت است در رأس اهداف آن، رفع ظلم و ستم و مبارزه با ظالمان و ستمکاران در جامعه خواهد بود. انقلاب‌های بزرگ دینی ـ سیاسی در جوامع از آثار همین اعتقاد است همانند انقلاب اسلامی ایران که نقطه عطفی در تاریخ مبارزه با رژیم‌های عدالت ستیز و استعمارگر می‌باشد.
تذکر: برای اگاهی بیشتر به فصلنامه انتظار شماره5، مجله موعود شماره 6، کتاب آثار اعتقاد به امام زمان(علیه السلام) ـ هادی قندهاری، آفتاب ولایت ـ آیت الله مصباح یزدی مراجعه فرمایید.

پرسش: چرا مهدویت اصیل است؟

پاسخ: عقیده به مهدویت و انتظار ظهور نجات بخش، یک وعده حتمی الهی است و باعث روشن شدن نور امید در دل منتظران و پایداری در راه مبارزه با ظلم و ستم و تسلیم نشدن در مقابل جبهه‌های باطل و ظالم است.
مهدویت، مؤمنین را به بازگشت به سوی اسلام و تمسک به وحدت اسلامی و ریشه کن نمودن نفوذ بیگانه و نیز تنفر از کفر و الحاد دعوت می‌نماید.
قرآن کریم می‌فرماید: «ولاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین (آل عمران/139)؛ سستی نکنید و اندوهناک نشوید زیرا شما بلند مرتبه هستید اگر در ایمان ثابت قدم باشید».
در انقلاب اسلامی ایران، اعتقاد به مهدویت، الهام بخش امت مسلمان ایران بود که مشت محکمی بر دهان یاوه گویان و مکاتب الحادی و مادی گرا و مزدوران آمریکا و اسرائیل زد و آنها را آماده جان فشانی برای پیروزی و سربلندی اسلام نمود. و با تقدیم ده‌ها هزار شهید نام اسلام را در جهان بلند آوازه ساخت.
اصالت مهدویت را از ابعاد گوناگون می‌توان بررسی نمود:
1. امکان داشتن «عقیده به مهدویت»: برای بررسی یک اندیشه یا حادثه ابتدا معقول بودن آن مورد توجه است. زیرا اگر معقول و مورد پذیرش خرد و فکر نباشد سخن از وقوع یا عدم وقوع صحیح نیست. اعتقاد به مهدویت نزد عقل قابل تصدیق است و شک و تردید در آن (امکان عقلی آن) راه ندارد. این عقیده در بین همه ملت‌ها و امت‌ها مخصوصا مسلمین مورد پذیرش و مسلم و ثابت بوده است. از قرن دوم هجری که در مورد برخی مسائل اسلامی مباحثی (در رد یا قبول آن) عنوان گردید، در مورد «اصل مهدویت» هیچ شبهه‌ای وارد نشد.
2. موافقت با مبانی عقلی: مهدویت بر مبانی صحیح و عقلی و منابع اصیل استوار است. بیش از صدها کتاب و رساله در طول چهارده قرن گذشته که در این موضوع نوشته شده نشان می‌دهد که این عقیده مبتنی بر مبانی معقول وصحیح بوده و مصونیت زیادی در مقابل شبهه افکنان و مخالفان داشته است، و انکار مهدویت در واقع، انکار مبانی اصیل و احکام قطعی شمرده می‌شده است.
3. موافقت با فطرت و سنت‌های خلقت: حقیقت مهدویت سیر جوامع را منتهی به یک جامعه واحد و رسیدن به امنیت در دنیا و سعادت در آخرت می‌داند و چنین آرمانی از آرزو‌های دیرینه انسان‌‌ها و تطابق با تمام سنت‌های طبیعی در خلقت؛ یعنی رشد و تکامل در تمامی مراحل حیات می‌باشد تمامی انسان‌ها خواستار برقراری عدالت کامل در مسیر زندگی و رفع تبعیض‌ها و محو ظلم‌ها و ستم‌ها هستند و مهدویت نوید پیروزی عدالت خواهان و امید رسیدن به سعادت دنیا و آخرت است و با ارائه راه‌کار‌های عملی برای رسیدن به این درجه از تکامل اجتماعی و انسانی به ندای فطرت‌های پاک انسانی پاسخ مثبت می‌دهد.
4. تمام ادیان آسمانی نوید عصر درخشان، سعادت عمومی، صلح جهانی و دوران پر خیر و برکت را به پیروان خود داده‌اند. زمانی که با آمدن مردی الهی و برقرار نمودن حکومتی بر اساس عدالت، تمامی نگرانی‌ها، هراس‌ها و نابرابری‌ها رخت بر بندد و ندای توحید بر روی زمین طنین انداز شود.
این موعود الهی به نام‌های مختلف در هر دین معرفی شده است و در نشانه‌های کلی و مشترک مانند برقراری عدالت، مبارزه با ظلم، حاکمیت خدا پرستان در تمامی ادیان از او سخن گفته‌اند، این موضوع در جای خود قابل اثبات می‌باشد.
5. اصالت مهدویت بر اساس قرآن: در آیات زیادی پیروزی خدا پرستان و مؤمنین بر ظالمان از وعده‌های حتمی الهی شمرده شده است که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم:
ـ وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ(انبیاء، 105)؛
ـ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ ....(نور، 55)؛
ـ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرِینَ، خدا اراده کرده است که حق را به کلمات خود اثبات و اظهار نماید و دنباله کافران را قطع فرماید»(انفال، 7)
ـ وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ، و ما اراده کردیم که بر مسضعفین در زمین منت گذارده آنها را پیشوایان مردم و از وارثان زمین قرار دهیم.(قصص،5)
ـ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ، همانا حزب خدا پیروزمند است، (مائده، 56).
ـ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ، همانا سپاه ما پیروزند،(صافات، 173).
ـ وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً، بگو حق آمد و باطل رفت که همانا باطل نابود شدنی است(اسری، 81).
6. اصالت مهدویت بر اساس روایات معتبر: کتاب‌های حدیثی شیعه و اهل سنت مملو از احادیث معتبر در مورد اعتقاد به مهدویت است. پیشوایان دین از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) تا جانشینان بر حق ایشان یعنی امامان معصوم(علیهم السلام) به طور مکرر از این موضوع سخن گفته‌اند و یاران و صحابه آن‌ها این سخنان را ثبت نموده و به نام حدیث در اختیار ما قرار داده‌اند. بسیاری از این احادیث از نظر علم حدیث شناسی مورد تایید قرار گرفته و قابل اعتبار و اعتماد شناخته شده است.
در مجموع کتب شیعه و اهل سنت چندین هزار حدیث در این موضوع وارد شده است که احادیث معتبر و قابل اعتماد آن به قدری است که اطمینان به حقانیت این موضوع پیدا می‌شود.
7. مورد اتفاق و اجماع شیعه و اهل سنت: در طول تاریخ اسلام این دو گروه از مسلمین بر این موضوع اتفاق داشته‌اند که مردی از اولاد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و از فرزندان علی(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) برای برقراری عدالت فراگیر در دنیا قیام خواهد کرد و حاکمیت حق و توحید را به منصه ظهور خواهد رساند خصوصیت و نشانه‌های کلی این شخص در نزد آنان یکسان بوده و تنها در بعضی از خصوصیات جزئی اختلافاتی دارند. از آنجا که تمامی مسلمین این عقیده را اصیل و حق ‌می‌دانستند لذا با ظهور مدعیان دروغین مهدویت هیچ گاه در صدد رد این اعتقاد بر نیامدند، بلکه با ذکر نشانه‌ها، در صورت عدم تطبیق بر مدعیان، به انکار و رد آنان ‌می‌پرداختند.
8. پشتوانه معجزات و کرامات: یکی از دلایل عام و همگانی در اثبات نبوت پیامبران و سایر اخبار غیبی ارائه معجزه واقعی است. هیچ پیامبری بدون معجزه به دعوی نبوت نپرداخته است. پس از آن معجزات یا کراماتی است که توسط امامان معصوم0علیهم السلام) در موارد مختلف برای حقانیت خود ارائه شده است و این مسئله‌ای تاریخی و غیر قابل انکار است.
در مورد عقیده مهدویت و شخص مهدی موعود نیز معجزات و کرامات بسیار زیادی در طول دوران زندگی از تولد تا این زمان و حتی قبل از تولد ارائه شده است که با بررسی هر یک می‌توان به اصالت و حقانیت این اعتقاد اطمینان پیدا کرد. نمونه بی نظیر آن ادامه حیات طولانی آن وجود مقدس و الهی است که مبتنی بر اصول قطعی اعتقادی و اسلامی استوار است و روایات متعدد و معتبر این موضوع را مورد تایید قرار داده است به طور اجمال موضوع معجزات مطلبی غیر قابل تردید است و باید در جای خود به طور مفصل و کامل مورد پژوهش و ارزیابی قرار گیرد.
9. مبتنی بر توحید و یکتاپرستی: دعوت تمامی انبیاء برای تحقق حکومت «الله» در زمین و لغو حکومت‌های غیر الهی است. هر نظام و حکومتی که مبنای الهی ندارد از نظر شرعی قابل اعتبار نیست و لازم الاطاعه نمی‌باشد. تنها کسی که حق قانونگذاری در همه امور را دارد خداست. هر حکومت خود سرانه و خارج از حدود الهی، حکومت جاهلیت و غیر توحیدی است و هیچ اصالتی ندارد و قابل احترام و اتباع نمی‌باشد.
برقراری حکومت عادلانه و اجرای قوانین الهی و تقسیم منابع ثروت بر اساس عدالت توسط مردی الهی که از طرف خدا تعیین و معرفی شده است، در مسیر حاکمیت توحید بر روی زمین است. این امر اصالت مهدویت را از این زاویه به اثبات می‌رساند.
10. تاثیر عملی در زندگی عدالت محور برای مسلمانان جهان: صدها میلیون مسلمان در سراسر جهان تحت تأثیر نفوذ معنوی اسلام قرار دارند و اسلام و احکام آن بخش‌های مهمی از زندگی آنها را فرا گرفته است. این نفوذ عملاً در معامله‌ها، معاشرت‌ها، عبادت‌ها، فرهنگ و آداب و رسوم مسلمانان از تولد تا مرگ به وضوح قابل مشاهده است.
یکی از این تأثیرات رعایت عدالت در زندگی و روابط متقابل با انسان‌ها اعم از مسلمان و غیر مسلمان است. این اعتقاد به عدالت اگر چه به طور تام و کامل ظهور ندارد، اما به طور نسبی انسان معتقد به اسلام را به طرف محوریت عدالت در زندگی سوق می‌دهد، و این عقیده بر خواسته از تعالیم روشنی بخش اسلام و نزدیک شدن به عدالت واقعی و کامل بدست مددی الهی بر روی زمین می‌باشد که از وعده‌های مسلم و غیر قابل تردید در دین مبین اسلام بوده است.
با اعتقاد به حاکمیت عدالت، انسان مسلمان سعی در نزدیک شدن به این آرمان بزرگ دینی می‌کند و روز به روز در جهات حاکمیت این فرهنگ در زندگی شخصی و اجتماعی تلاش می‌نماید و این خود دلیل محکمی بر اصالت این اعتقاد و تاثیر عملی در زندگی، تفکر و رفتار انسان مسلمان و مؤمن خواهد بود. عقیده به مهدویت مانع از یاس و نا امیدی و پذیرش ظلم و بی عدالتی شده و انسان مسلمان را آماده برای تحقق آرمان‌های عدالت طلبی می‌کند و تا مرحله جان فشانی در راه حاکمیت حکومت عادلانه الهی به پیش می‌برد. این هوشیاری و حق طلبی به تدریج به سایر ملت‌ها نیز سرایت کرده و زمینه برای عدالت جهانی فراهم خواهد شد.
یادآوری: برای آگاهی بیشتر می‌توانید به کتاب امامت و مهدویت، ج2، آیت الله صافی گلپایگانی مراجعه فرمایید.

پرسش: چطور حضرت مهدی(علیه السلام) چنین عمر طولانی دارند ؟ با ادله اثبات کنید؟ چگونه این همه مصائب را تحمل می کنند ؟

پاسخ: سؤال شما از چند بخش تشکیل می شود که باید به چند مطلب توجه کرد:
یکم. شیعه معتقد است در هر زمان باید حجت خدا وجود داشته باشد. این حجت یا پیامبر خداست و یا وصی او. و چون ما خاتمیت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) و وصایت و امامت امامان دوازدهگانه معصوم(علیهم السلام) را پذیرفته ایم، بنابراین، بعد از رحلت آن بزرگوار امامان یکی پس از دیگری به مقام امامت رسیده و حجت خدا در میان مردم در زمان خود بودند. و چون یازده امام از امامان شربت شهادت نوشیدند، بنابراین امام دوازدهم حجت خداوند خواهد بود و امام زمان می باشند.
وجود حجت در هر زمان هم استدلال عقلی دارد ـ که تحت عنوان واسطه فیض و اضطرار انسان به حجت مطرح میشود ـ و هم در آیات و روایات به آن تصریح شده است.
اما بحث واسطه فیض به صورت خلاصه، اولین اثری که بر وجود امام مترتب است، این که امام، واسطه فیض الهی بر مخلوقات است و فیض الهی، به واسطه‌ی ایشان بر بندگان نازل می‌شود. واسطه فیض بودن، دو گونه قابل تصور است:
الف. نظام جهان اساس بر اسباب و مسببات است و هر پدیده‌ای از راه سبب و علت، ایجاد می‌شود. در رأس این سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است. به این بیان که: در فلسفه ثابت شده است که میان علت و معلول، سنخیت لازم است. مخلوقات مادی و حتی مجردات، به علت ضعف وجودی، نمی‌توانند مستقیماً از خداوند که در نهایت شدت وجود است، پدید آیند. لذا لازم است اول معلول، از لحاظ شدت وجودی، به گونه‌ای باشد که بتواند صادر از خدا باشد. بنابراین، باید معلول اولی باشد که دو حیث دارد: یکی آن که دارای شدت وجودی است تا معلول مستقیم خدا باشد و دوم آن که می‌تواند جهت کثرت داشته باشد و به واسطه‌ی او، مخلوقات دیگر پدید آمده و از فیض وجود بهره برند. پس در واقع، فیض و خلقت اصلی، واسطه و صادر اول است و فیض خدا، از طریق او و در امتداد وجود او به کاینات می‌رسد. در عرفان نیز ثابت شده که نحوه وجودی خداوند، به گونه‌ای است که فیضان وجود و پیدایش موجودات گوناگون، نیاز به واسطه دارد. در عرفان به این واسطه یا اول مخلوق، انسان کامل و قطب می‌گویند.
ب. نظام جهان بر اساس هدف و غایتی خلق شده است و تا زمانی که غایت از این نظام و هدف آن پابرجا است، نظام نیز به وجود خود ادامه می‌دهد. هدف از خلقت عالم، امکان حیاط انسان است و هدف از خلقت آدمی، عبادت و عبودیت است. عبادت و عبودیت کامل که همراه با معرفت کامل است، فقط از طریق امام و حجت خدا تحقق می‌یابد. پس تا زمانی که امام هست، هدف از خلقت نیز باقی است و لذا در سایه وجود او نظام هستی پا برجا است.
بنابراین، امام، واسطه فیض است و به واسطه‌ی او، فیض به عالم هستی می‌رسد و به واسطه او، عالم وجود باقی است، چه امام ظاهر باشد و چه غایب.
اما اضطرار انسان به حجت؛ این بحث غیر از واسطه فیض بودن حجت خداست. در مورد نیاز انسان به حجت باید ابتدا خود انسان و ابعاد وجودی او را شناخت. باید دانست انسان وجودی جسمانی و روحانی دارد که هر دو نیازهایی دارند و ممکن است دچار آسیب ها و آفت هایی شوند. پس باید نیازها را شناخت تا برآورده و آفت ها را شناخت تا از ورود آن جلوگیری کرد و در صورت وارد شدن آنها را بیرون راند. در ضمن نباید فراموش کرد که حقیقت وجودی انسان حیثیت روحانی اوست که همان نفخه الهی می باشدو بدن مَرکب و وسیله ای است که به واسطه آن بُعد روحانی در عالم ماده بتواند رشد کند و تکامل یابد. این بعد وجودی، دارای حیاتی فراماده بوده و امتداد وجود آن پس از مرگ و جدایی روح از بدن نیز ادامه دارد. پس حیات انسان منحصر به عالم ماده نبوده بلکه شامل عالم پس از مرگ نیز می شود. عالمی که زندگی اصلی در آنجاست و زندگی دنیوی مقدمه ای برای ساختن آن است. علاوه این که انسان نه تنها زندگی فردی داشته باشد بلکه در جامعه زندگی میکند و با سایر انسانها و بلکه با سایر مخلوقات ارتباط داشته و نسبت به آنها تأثیر و تأثر دارد.
طبیعی است که چنین انسانی نیاز به راهنمایی و تربیت دارد تا بتواند حیات واقعی را درک کرده و به آن نایل شود. لذا دین و انبیا از طرف خداوند به انسان هدیه شد. دین مجموعه معارف و دستوراتی است که به واسطه انبیا در اختیار بشر قرار گرفت تا آدمی در سایه پذیرش و عمل به آن به حقیقت واصل گردد. اما باور داشتن و عمل به دین نیاز به شناخت درست دین دارد. لذا وظیفه انبیاء علاوه بر ابلاغ وحی، تعلیم و تبیین آن نیز بود. خداوند می فرماید: " هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ"(جمعه/2) و در جایی دیگر فرمودند: " وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ"(نحل/44).
پس وجود قانون الهی کافی نیست بلکه انسان نیاز دارد حقیقت وحی متناسب با درک و رشد فکری او برایش روشن شود. وحی ای که در چهارچوب زمان خاص نمی گنجد بلکه برای همه زمانهاست. از این رو، انسان نیازمند به مبیّن است. همان گونه که محتاج به مربی است تا او را به درستی تربیت کند و لذا از وظایف انبیا تزکیه کردن مردم است. و این نیاز(نیاز و اضطرار به مبیّن و مربی) مربوط و مختص به انسانهای دوران بعثت و حیات انبیا نیست، بلکه همه انسانها در هر دورانی به آن نیاز دارند. همانطور که وجود کتاب قانون پزشکی انسانها را از دکتر بی نیاز نمیکند.
لذا خداوند چنین دستور می دهد: " یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ"(توبه/119). همچنین از امام باقر یا صادق(علیه السلام) روایت شده است: "ان الله لم یدع الارض بغیر عالم و لولا ذلک لم یعرف الحق من الباطل؛ خداوند زمین را بدون عالم رها نکرده است و اگر چنین نبود(عالم نبود) حق از باطل شناخته نمی شد".(کافی، ج1، کتاب الحجة، باب ان الارض لا تخلو من حجه، ح5).
و در کتاب کافی مرحوم کلینی در قسمت کتاب الحجة اولین باب را به نیاز به حجت قرار داده است به این عنوان (باب الاضطرار الی الحجة).
حجت در زمان ما به دلیل نقل، وجود مقدس امام زمان(علیه السلام) است.
شیعه برای اثبات این عقیده، به روایاتی استدلال می‌کند که نزد یقین، با سند‌های معتبر یا متواتر حجت است و اگر این روایات با هم سنجیده شود، مصداقی گویاتر و صحیح تر از مبنای شیعه برای آن نمی‌یابیم. در حدیث ثقلین هست: "ای مردم! همانا، من بشرم. نزدیک است که (از سوی فرشته مرگ) خوانده شوم و من هم پاسخ می‌دهم. من، میان شما، دو چیز گرانبها به جا می‌گذارم. آن دو، کتاب خدا و عترت‌ام (اهل بیتم) هستند. این دو، هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا بر من در حوض وارد شوند. بر آن دو پیشی نگیرید که هلاک می‌شوید و بدانان چیزی نیاموزید؛ زیرا از شما داناترند". این حدیث به صراحت می‌گوید:
الف. پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، برای هدایت امت، قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) را به عنوان جانشین پس از خود باقی گذاشت؛
ب. هر دو جانشین تا روز قیامت باقی‌اند و از هم جدا نمی‌شوند.
با ضمیمه کردن این دو مطلب، روشن می‌شود که در هر زمان، حجت و امامی از اهل بیت(علیهم السلام) وجود دارد که هرگز از کتاب خدا، جدا نمی‌شود. لذا ابن حجر در کتاب صواعق المحرقه، درباره این حدیث می‌گوید:"احادیثی که مردم را بر لزوم تمسک به کتاب و اهل بیت دعوت می‌کند، دلالت دارد بر این که هیچ‌گاه رشته‌ی شایستگان اهل بیت تا روز قیامت، بریده نخواهد شد، همان گونه که قرآن همچنین است. از این رو اهل بیت، موجب امان و قرار زمینیان هستند، چنان که گفته خواهد شد. گواه بر این مطلب، روایت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است که می‌فرمایند: "در هر نسلی از بازماندگان امت‌ام، عادلانی از اهل بیت‌ام هستند".
خلاصه آن که آنان، مصداق این حدیث شریف ثقلین هستند.
در حدیث معرفت آمده است: "من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة". از میان علمای شیعه، علامه‌ی مجلسی(رحمت الله علیه) در بحار الانوار بابی با عنوان "من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة" آورده که حاوی چهل حدیث است و از میان دانشمندان عامه نیز مسلم بن حجاج نیشابوری، قاضی عبد الجبار معتزلی، محمد بن فتوح حمیدی، مسعود بن عمر بن عبدالله مشهور به "سعد الدین تفتازانی" و دیگران، این روایت نورانی را ذکر کرده‌اند.
نیز روایت دیگری وجود دارد که هم معنا و هم‌پایه‌ی همین روایت است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند: "آن که بمیرد و بر عهده‌اش بیعت (امام حق) نباشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است".
نیز رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی فرمودند: "آن که از گستره (حکومت(سلطان) شرعی) بیرون رود، گرچه یک وجب باشد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است".
این حدیث را بخاری در صحیح‌اش و احمد در مسندش و طیالسی در مسندش و حاکم در مستدرک و ذهبی در تلخیص المستدرک نقل کرده اند، اما آن چه شایسته‌ی دقت و تأمل در این روایت است، این است که:
الف. نشناختن و یا نپذیرفتن امام زمان(علیه السلام) از جاهلیت است؛
ب. در هر زمانی، امامی که پیروی او واجب باشد، وجود دارد؛
ج. هر کس با امام زمان‌اش بیعت نکند، حیات و مماتش جاهلی است. گفتنی است مراد از امام، در این دو روایت اخیر، امام عادلی است که در همه‌ی زمان‌ها وجود دارد و معرفت و پیروی و بیعت با او، واجب است؛ زیرا، اینان، حجت خدا بر بندگان‌اند و تمسک به آنان واجب است؛ چون، همسنگ و برابر قرآن‌اند. اگر مردم به آنان تمسک جویند، هرگز گمراه نمی‌شوند. شناخت و معرفت ایشان، جزء دین و واجب است و نشناختن آنان، گمراهی و جاهلیت است.
خلاصه آن که امامت اهل بیت(علیهم السلام) پابرجا و با شهادت امام یازدهم(علیه السلام) ، قطع نشده است.
در کنار این اخبار که از پیشوایان معصوم، در اختیار ما است، تاریخ نیز بر ولادت حضرت مهدی(علیه السلام) گواهی می‌دهد. در کتب متعددی که درباره آن بزرگوار سخن به میان آورده‌اند، به عناوین مختلفی بر می‌خوریم، از جمله: احوال مادر ایشان؛ کیفیت ولادت و مخفیانه بودن آن؛ کسانی که او را در زمان حیات پدر بزرگوارش دیده‌اند؛ عقیقه‌ی امام حسن عسکری(علیه السلام) برای ولادت ایشان، نایبان خاص؛ کسانی که آن بزرگوار را در زمان غیبت صغرا دیده‌اند؛ برخی معجزات ایشان؛ کسانی که در غیبت کبرا او را ملآقات کرده‌اند و ... .
برای اطلاع می‌توانید به منتخب الاثر از آیت الله صافی مراجعه کنید.
با توجه به این چهار دسته از روایات ـ که از لحاظ سند و دلالت قابل تردید نیست ـ می‌فهمیم امام زمان حجة بن الحسن العسکری از فرزندان فاطمه(سلام الله علیها) است، امامی است که در حال حاضر وجود دارد و او، همان محمد بن الحسن العسکری است و بر اساس مصالح و حکمت‌هایی که خدای متعال می‌داند ، او را تا روزی که خود صلاح بداند، در پس پرده‌ی غیبت نگه می‌دارد.
دوم. آمدن منجی و فلسفه ظهور او امری مختص به شیعه نیست.

اما ظهور منجی:

الف. موعود زرتشت: زرتشتیان معتقد به ظهور منجی موعود در آینده تاریخ هستند. نام این منجی سوشیانس است. واژه "سوشیانس" چه به صورت جمع و چه به صورت مفرد، به دفعات استفاده شده است. سوشیانس از ریشه "سوشیا" همان سود به معنای بهره و منفعت گرفته شده که به مفهوم سودرسان است. موعود را از این جهت "سوشیانس" خوانند که به همه جهان مادی، منفعت و سود می‌رساند.(فروردین یشت، از اوستا، فقره 129).
از آنجا که دین با یک رهبر(زرتشت) شروع شد، بایک رهبر نیز به پایان می‌رسد و سوشیانس، در پایان، پیشوای دین و در واقع آخرین پیشوای دینی خواهد بود.(دینکرد، کتاب نهم، فصل 58، فقره 15).
او در سی سالگی به مکالمه اهورا مزدا موفق می‌شود و به نوکردن جهان همت خواهد گماشت.
آمدن سوشیانس، آن قدر طول می‌کشد که درباره او گویند که نمی‌آید؛ در حالی که او خواهد آمد.(وینکرد، کتاب نهم، فصل 32، فقره اول).
نیز زمین لرزه بسیار باشد، جوانان، زود پیر شوند و هر کس از کردار بد خود شاد است و ارجمند، مردم ستمگر را به نیکی دارند و مردم دیندار را به بدی. (یادگار جاماسب(جاماسب‌نامه))
او دارای قدرتی فراتر از سایر مردمان است؛
با نگاه بخشایش، به جهان می‌نگرد؛
با دیده خرد به خلایق می‌نگرد و جهان را جاودانگی می‌بخشد؛
او داناتر راست‌گفتارتر، مددکار و خردمندتر از همه خلایق است؛ (اوستا، زامیاد یشت، ص94، یسنا ص3و 13).
ب. موعود یهود: دین یهود، یکی از سه دین بزرگ توحیدی جهان است، پیامبر ایشان، حضرت موسی(علیه السلام) و کتاب مقدسشان تورات است. هر بخش تورات به نام "سفر" و هر سفر به چند باب و آیاتی چند تقسیم شده است و تفسیری که علمای یهود بر آن نوشته‌اند "تلمود" نام دارد. (مهدی: تجسم امید و نجات، عزیزالله حیدری، ص63).
شور و التهاب انتظار موعود آخر الزمان، در تاریخ پرفراز و نشیب یهودیت، موج می‌زند، یهودیان در سراسر تاریخ محنت‌بار خود، هرگونه خواری و شکنجه را به این امید بر خود هموار کرده‌اند که روزی مسیحا بیاید و آنان را از گرداب ذلت و درد و رنج برهاند و فرمانروای جهان گرداند.
در کتاب تورات و ملحقات آن بشارت زیادی از آمدن موعود و ظهور مصلحی جهانی در آخر الزمان آمده است که به قسمتی از آن اشاره می‌شود.
ـ "شریران منقطع می‌شوند، اما متوکلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد، چون که بازو‌های شریران شکسته می‌شود و خداوند، صدیقان را تکیه گاه است. خداوند، روز‌های صالحان را می‌داند و میراث ایشان ابدی خواهد بود. صدیقان وارث زمین شده، در آن ساکن خواهند شد. اما عاصیان، عاقبت، مستأصل، و عاقبت شریران، منقطع خواهند شد".(عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور 37، بند‌های 9 تا 38).
ـ "آنگاه، انصاف، در بیابان، ساکن خواهد شد و عدالت، در بوستان مقیم خواهد گردید و عمل عدالت سلامتی و نتیجه عدالت، آرامش و اطمینان خاطر خواهد بود تا ابدالآباد. و قوم من، در مسکن، سلامتی و در مساکن مطمئن و در منزل‌های آرامی، ساکن خواهند شد(کتاب اشعیای نبی، باب 32).
ج. موعود در انجیل: حضرت عیسی، در بیت اللحم پا به جهان گذارد و در منطقه جلیل از شهر "ناصریه" پرورش یافت(ادیان زنده جهان، ص337) نام کتاب مقدس مسیحیان، انجیل است که به دست چهار نفر جمع آوری شده و به نام نویسندگان آن مشهور گشته است. انجیل کنونی مشتمل بر چهار انجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا است.
در کتاب انجیل آمده است: "و کمر‌های خود را ببندید، چراغ‌های خود را افروخته بدارید. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید، ایشان را بیدار یابد. پس شما نیز مستعد باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نمی‌برید، پسر انسان می‌آید.(کتاب مقدس، انجیل لوقا، باب 12)
د. موعود در کتب مقدسه هندیان:
1. بشارت ظهور در کتاب "اوپانیشاد": این مظهر ویشنود(مظهر دهم) در انقضای کلی یا عصر آهن، سوار بر اسب سفیدی، در حالی که شمشیر برهنه درخشانی به صورت ستاره دنباله‌دار در دست دارد، ظاهر می‌شود و شریران را تماما هلاک می‌سازد و خلقت را از نو، تجدید و پاکی را رجعت می%2
دسته ها :
جمعه اول 1 1382
X